ای دهمزنگ ای نقطهی خونبار تاریخ
آتشفشان عقدهای پیکار تاریخ
جاریست در تو کینهای دیرینهی ما
ای بغض خونآلود و ناهنجار تاریخ
خون جوانان در خیابان از چه جاریست؟!
ای کاخ بیداد و ستم سالار تاریخ؟!
خورشیدها فرش خیابان از چه گردید؟!
ای تشنهای خون وارث تکرار تاریخ
فانوسهای روشن ما گشت خاموش
مثل غروب خسته و تبدار تاریخ!
آه از غروب لالههای خون و آتش!
آه از تبسم، راویی غمبار تاریخ!
این سرگذشت قوم مهرآیین ما هست
آهنگ صبح روشن بیدار تاریخ
همواره میخوانیم شعر روشنایی
از بام شب تا صبح شام تار تاریخ
شاید شکوفا گردد از این خوانش ما
عقل و خرد در حلقهای دربار تاریخ
این خاطره رنجیده از جور شبانگاه
تا صبح مینالد ازین بازار تاریخ

نظرات شما عزیزان:
|